سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

تعادل

    نظر

این روزها چیزی که بیشتر از غلبه بر عصبانیت ذهن من را به خودش مشغول کرده، داشتن تعادل در زندگی است. چیزی که اگر نباشد غلبه بر هر کار ناخوشایندی غیر ممکن می‌شود و هیچ تلاشی نتیجه مفید نمی‌دهد. تعادل یعنی همان آهستگی و پیوستگی.

دقت کردم علت اینکه با این همه تغییر هنوز نتیجه مطلوب در ترک عصبانیت نرسیده‌ام نداشتن تعادل و همان اصل آرام اما همیشه است. این پیوستگی را در زندگی بچه‌ها یا حداقل دختر خودم که دبستانی است خیلی راحت می‌توان دید. بچه‌هایی که همه سال درس می‌خوانند و درسهای روز بعد را آماده می‌کنند، آرامتر هستند، استرس کمتری دارند، از همه مهمتر یاد می‌گیرند هر کاری را به موقعش انجام بدهند. اما بر عکس بچه‌های شب امتحان که فقط برای امتحان درس می‌خوانند همه آن ساعتهای تلف شده سال را یک جا جمع می‌کنند با شب بیداری و سختی و اضطراب کارهای انجام نشده را انجام می‌دهند. حتی نتیجه ظاهری خوب است اما این بچه‌ها خیلی چیزهای مهم دیگر که اهمیتش از نمره خوب در زندگی بیشتر است را یاد نمی‌گیرند.

من تا حدی در بعضی کارها همان شاگرد شب امتحانم. و مادری که اینطوری زندگی کند نمی‌تواند الگوی خوبی برای فرزندش باشد. مشکل من ندانستن و جهل نیست بلکه متاسفانه نداشتن پشتکار ( یعنی به طور پیوسته و برای مدت طولانی ادامه دادن ) است.کسی هم که نظم و پیوستگی در کارهایش نباشد درونش آرام نمی‌گیرد و عصبانی شدن نتیجه طبیعی این وضعیت است.

بعد از اینکه در هفته گذشته نتوانستم برای مدت یک هفته اصلا بیخود عصبانی نشوم با خودم گفتم باید زمینه‌های ایجاد عصبانیت را از بین ببرم و تا وقتی در کارهایم نظم و ترتیب پایدار ایجاد نشود عصبانیت همین جاست.

حالا برای مدت یک هفته سعی می‌کنم با پایبندی به برنامه روزانه‌ام ببینم چقدر می‌توانم در اصلا عصبانی نشدن موفق باشم.

 

پ ن: منظور من از اصلا عصبانی نشدن، این نیست که در شرایطی که لازم است عکس العمل محکم نشان بدهم کوتاه بیایم بلکه من به یقین می‌گویم عصبانی شدن به هیچ وجه و در هیچ کجا روش منطقی و روشی کارآمد نیست. بنابراین دارم تمرین می‌کنم تا جایگزینهای عصبانی شدن را بیابم و خودم را به مرحله آرام ماندن برسانم.